کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراقب بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گوش داشتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص ل .) متوجه بودن ، مراقب بودن .
-
چشم نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ دَ) (مص م .) مواظب بودن ، مراقب بودن .
-
پا
فرهنگ فارسی معین
پی بودن (پِ. دَ) (مص ل .) مراقب بودن ، کاری را دنبال کردن .
-
هازیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نگریستن ، مراقب بودن .
-
مواظبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ ظِ بَ) [ ع . مواظبة ] (مص م .) مراقب بودن .
-
ترصد
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ صُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - چشم داشتن . 2 - مراقب بودن .
-
ارصاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - چشم داشتن . 2 - رصد بستن . 3 - مراقب بودن .
-
ترقب
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ قُّ) [ ع . ] (مص ل .)1 - چشم داشتن ، انتظار داشتن . 2 - مراقب بودن .
-
رصد
فرهنگ فارسی معین
(رَ صَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) نظر دوختن ، مراقب بودن . 2 - (اِ.) جایی که در آن با ابزار نجومی به مطالعة ستارگان می پردازند.