کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراقبت غذادهی لوله ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باگت
فرهنگ فارسی معین
(گِ) [ فر. ] ( اِ.) نوعی نان باریک لوله ای شکل .
-
لوله
فرهنگ فارسی معین
(لِ)(اِ.)هرچیز میان تهی دراز و استوانه ای شکل .
-
آسکاریس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) از انواع کرم های لوله ای که در رودة میزبان (انسان و خوک ) زندگی و تخم ریزی می کند، کرم روده .
-
دستمال کاغذی
فرهنگ فارسی معین
( ~. غَ) (اِمر.) قطعه کاغذ مربعی شکل یا لوله ای که به جای دستمال ولی برای یک بار مصرف به کار برند.
-
سیگار
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) توتون ریز شده ای که در کاغذ نازکی لوله شده است و از انواع دخانیات به شمار آید، سیگارت .
-
شیلنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ آلما. ] (اِ.) لوله ای از جنس لاستیک که از آن برای انتقال آب ، بنزین ، هوا و... استفاده می کنند.
-
خمپاره انداز
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) (ص فا. اِمر.) سلاحی شبیه توپ که دارای لوله ای کوتاه و دهانه ای فراخ است و به وسیلة آن خمپاره را پرتاب کنند.
-
فواره
فرهنگ فارسی معین
(فَ وّ رِ) [ ع . فوارة ] 1 - (ص .) مؤنث فوار، بسیار جوشنده . 2 - (اِ.) چشمه ای که آب آن فوران کند. 3 - لوله ای که آب از آن با فشار به بیرون می جهد.
-
قیف
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) وسیله ای فلزی یا پلاستیکی یا شیشه ای یا کائوچویی که دهانة آن مخروطی شکل است و از پایین به لوله ای استوانه ای متصل می شودومایعات را به وسیلة آن می توان به راحتی در ظروف دهان تنگ ریخت .
-
ایرانیت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ورقه یا لوله ای ظریف و سبک که از مخلوط سیمان و پنبة کوهی ساخته می شود و در ساختمان سازی به کار می رود.
-
خشاب
فرهنگ فارسی معین
(خَ) (اِ.) جعبه ای است فلزی حاوی گلوله ها که آن را در سلاح های گرم جای دهند و گلوله به توالی از آن وارد لوله می شود.
-
شیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ابزاری فلزی که به لوله های گاز یا آب برای باز یا بستن آن وصل می کنند. ؛ ~فلکه شیر قطع و وصل یا تنظیم جریان سیال با دستة دایره ای شکل .
-
نای
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - نِی ، ساز بادی . 2 - گلو، حلقوم . 3 - لوله ای غضروفی که از گلو به پایین جلوی مری قرار دارد و هوا را به شش ها می رساند.
-
سیلندر
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ فر. ] (اِ.) 1 - لوله ای است استوانه ای شکل که در موتور اتومبیل تعبیه شده ، در داخل سیلندر پیستون حرکت می کند و گاز موجود در سیلندر را به سمت ته سیلندر - که در اصطلاح سرسیلندر گویند - می راند و در آن متراکم می کند. 2 - نوعی کلاه استوانه ای دراز...
-
جارو
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = جاروب : وسیله ای برای رُفتن خاک و خاشاک که از گیاه مخصوص جارو درست کنند. ؛~ برقی دستگاهی برقی دارای صفحة برس و لوله ای بلند و محفظة خالی که خاک و خاشاک را درون خود می مکد.