کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراسم جشن و سرور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جشن
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) 1 - مجلس شادی و شادمانی . 2 - مهمانی . 3 - سور و سرور.
-
پساک
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) = بساک : تاجی که از انواع گل ها درست می کردند و پادشاهان و بزرگان در جشن ها و مراسم دیگر بر سر می گذاشتند.
-
عید
فرهنگ فارسی معین
(ع ) [ ع . ] (اِ.) جشن ، روز جشن ، روزی که فرخنده و مبارک است .
-
ساز و نوا
فرهنگ فارسی معین
(زُ نَ) (اِمر.) ساز و آواز، ساز و سرور.
-
بزم
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) جشن و طرب و مهمانی .
-
عمید
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) بزرگ و سرور قوم .
-
بزمگاه
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِمر.) مجلس شراب و جشن و جای عیش و شادمانی و ضیاف خانه .
-
مهمانی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) جشن گرفتن و ضیافت کردن .
-
نعیم
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - فراوانی نعمت و مال . 2 - سرور، خوشی و خوشگذرانی .
-
هلهله
فرهنگ فارسی معین
(هَ هَ لِ) [ ع . هلهلة ] (اِ.) هیاهو و سر و صدا در جشن و شادمانی .
-
آذین بستن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص م .) زینت کردن دکان و بازارها در روزهای جشن و شادمانی .
-
آیین بندی
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (حامص .)آراستن شهر هنگام جشن و شادمانی یا برای ورود شخص بزرگی .
-
برپا داشتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. تَ) (مص م .) 1 - برقرار ساختن . 2 - برپا کردن جشن و شادمانی .
-
دلمه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) کیسة پولی که در جشن عروسی یا اعیاد سال به مهمان و مدعوان دهند.
-
گاردن پارتی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ انگ . ] (اِ.) مجلس جشن و مهمانی که در فضای آزاد برپا می شود.