کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراحل
فرهنگ فارسی معین
(مَ حِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مرحله ؛ منزل ها، مرحله ها.
-
واژههای مشابه
-
مراحل نشین
فرهنگ فارسی معین
(مَ حِ. نِ) [ ع - فا. ] 1 - (ص فا.) مسافر. 2 - هر یک از سیارات هفتگانه .
-
جستوجو در متن
-
دگردیسی
فرهنگ فارسی معین
(دِ گَ)(حامص .) بعضی دگرگونی ها در برخی حیوانات در طول مراحل رشد.
-
فرایند
فرهنگ فارسی معین
(فَ یَ) مجموعة عملیات و مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف مشخص .
-
دکتر
فرهنگ فارسی معین
(دُ تُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - کسی که بالاترین مراحل علمی را طی کرده و در رشته ای به درجة اجتهاد رسیده باشد. 2 - پزشک ، داروساز.
-
مکانیسم
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] 1 - ترکیب و ساختمان چیزی . 2 - توصیف دقیق عملکرد یک دستگاه یا مراحل مختلف یک واکنش یا رخداد یک پدیده ، ساز و کار. (فره ).
-
فتوح
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به دست آمدن غیر منتظرة چیزی . 2 - (اِمص .) گشایش . 3 - گشایش حالی که به سالک در مراحل سلوک دست دهد. 4 - (اِ.) نذر، مال یا چیزی که نذر عارف و سالک کنند.
-
ذوق
فرهنگ فارسی معین
(ذُ) [ ع . ] 1 - (مص م .) چشیدن . 2 - (اِمص .) چشایی . 3 - در فارسی نشاط ، بشاشت ، خوشی . 4 - علاقه و استعداد برای یادگیری . 5 - لذت . 6 - اولین مرحله از مراحل شهود. ؛~ کسی را کور کردن او را دلسرد و بی علاقه کردن . ؛تو ~ زدن الف - ناخوشایند بودن ...