کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مذکر
فرهنگ فارسی معین
(مُ ذَ کِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به یاد آورنده . 2 - وعظ کننده ، واعظ .
-
مذکر
فرهنگ فارسی معین
(مُ ذَ کَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نر. 2 - مربوط یا متعلق به جنس نر.
-
جستوجو در متن
-
نر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] (اِ.) مذکر، مقابل ماده .
-
امثاله
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ هُ) [ ع . ] (تعبیر قیدی .) مانندهای او (مذکر)، همانندهای آن .
-
تذکیر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص م .) کلمه ای را مذکر ساختن ؛ ج . تذکیرات .
-
هو
فرهنگ فارسی معین
(هُ وَ) [ ع . ] (ضم .) 1 - ضمیر مفرد مذکر غایب : او، آن . 2 - در نزد عرفا منظور خداوند است .
-
گی
فرهنگ فارسی معین
(گِ) [ انگ . ] (اِ.) مرد، ولگرد، یارو. در جمع به معنای همجنس بازان مذکر.
-
نره
فرهنگ فارسی معین
(نَ رَّ یا رُِ) (اِ.) 1 - نر و مذکر. 2 - آلت تناسلی مرد. 3 - موج . 4 - درشت هیکل و نتراشیده .
-
یعنی
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (جملة فعلی ) 1 - قصد می کند او (مفرد مذکر غایب از فعل مضارع از مصدر عنایت ). 2 - در فارسی : بدین معنی ، چنین معنی می دهد. ؛ ~ کشک کنایه از: دانستن جواب سر بالای طرف ، یا فهمیدن مقصود باطنی اوست که مخالف میل درک کننده است .