کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدار 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لب
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ په . ] (اِ.) 1 - کنارة هر چیزی . 2 - بخش بیرونی دهان . ؛ ~ چشمه بردن و تشنه برگرداندن کنایه از: رند و هوشیار و سیاست مدار بودن .
-
سیم کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ دَ) (مص ل .) 1 - نصب سیم و تجهیزات وابسته برای ایجاد یک مدار یا شبکة تازه . 2 - (عا.) چرک کردن زخم در اثر آب آلوده یا سرما.
-
رله
فرهنگ فارسی معین
(رِ لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دستگاه تقویت کنندة امواج صوتی . 2 - دستگاه تکرار کنندة صوتی یا تصویری . 3 - دستگاه تبدیل مدار الکتریکی . 4 - تقویت امواج صوتی یا تصویری .
-
ماهواره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) 1 - (ص .) مانند، ماه ، زیبا. 2 - (اِ.) اجرامی که به مدار زمین پرتاب می شوند جهت انتقال علایم رادیویی و تلویزیونی از نقطه ای به نقطة دیگر در روی زمین ، قمر مصنوعی .
-
سویچ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) 1 - دستگاه اتصال برق . 2 - کلیدی که در وسایل نقلیه موتوری باعث برقراری جریان برق می شود. 3 - انتخاب مسیر یا مدار و باز و بسته کردن و تغییر دادن عملکرد آن ، سو دادن . (فره ).
-
قطب
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ملاک و مدار چیزی . 2 - بزرگ و مهتر قوم . 3 - هر یک از طرفین محور کرة زمین که آن ها را قطب شمال و قطب جنوب می گویند. 4 - جزء رسانای یک دستگاه که جریان برق از آن خارج یا به آن وارد می شود.
-
ایستگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - جای ایستادن ، 2 - جای ایستادن وسایط نقلیه . ؛~ فضایی ماهواره ای بزرگ و مجهز برای گردش بلندمدت در مدار زمین به صورت پایگاهی برای انجام مأموریت های اکتشافی ، تحقیقات علمی ، تعمیر ماهواره و مانند آن . ؛~ صلواتی محل خاصی از جنبة مذهبی که ...