کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخلف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخلف
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که کسی را جانشین خود کند، جانشین کننده . 2 - آن که وعدة خلاف کند. 3 - در فارسی : کبوتر بچه ای که پر بر پایش رسته باشد. 4 - پسر خوش شکل .
-
مخلف
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که چیزی را از خود بجا می گذارد. 2 - آنکه کسی را خلیفه و جانشین خود کند.
-
جستوجو در متن
-
مردم شناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش )(حامص .) 1 - شناختن اخلاق و آداب مردمان . 2 - علمی است که انسان را در سلسلة حیوانات مورد مطالعه قرار می دهد و از نژادهای مخلف انسان و طرز زندگی و وضع اجتماعی مردم کشورها و اقالیم مختلف بحث می کند و آن در حقیقت تاریخ طبیعی انسان به شمار می ر...