کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محیل
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) حیله گر، مکار.
-
واژههای همآوا
-
مهیل
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جای ترسناک .
-
جستوجو در متن
-
گربه گون
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) فریبنده ، ذغاباز، محیل .
-
جادو
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص .)افسونگر. 2 - (اِ.)سحر،ساحری . 3 - (کن .) چشم معشوق . 4 - دلفریب . 5 - محیل ، مکار.
-
حرامزاده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) [ ع - فا. ] (ص مر.)1 - فرزند نامشروع ، ناپاک زاده . مق . حلال زاده . 2 - (کن .) بسیار زرنگ و زیرک ، بسیار محیل .
-
شیشه باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) (ص فا.) = شیشه بازنده : 1 - (کن .) محیل ، حیله گر، دغاباز. 2 - آن که با گوی و ساغر شعبده بازی کند. 3 - آفتاب .