کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محکم گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قرار گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - ساکن شدن ، آرام گرفتن . 2 - استوار شدن ، محکم گشتن .
-
بند کردن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - اسیر کردن . 2 - محکم گرفتن . 3 - محکم کردن .
-
افشردن
فرهنگ فارسی معین
(اَ شُ دَ) (مص م .) 1 - عصاره گرفتن . 2 - محکم کردن .
-
اشتداد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سخت شدن ، محکم شدن . 2 - نیرو گرفتن . 3 - (اِمص .) نیرومندی .
-
چسبیدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ دَ) (مص ل .) 1 - متصل شدن چیزی به چیز دیگر چنان که جدا کردن آن ها دشوار باشد. 2 - چیزی را محکم به دست گرفتن . 3 - محکم پیوستن به کسی یا چیزی . 4 - میل کردن ، متمایل شدن .
-
احصان
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) استوار و محکم کردن . 2 - (مص ل .) نگه داشتن نَفْس از انجام کار بد. 3 - شوی کردن زن . 4 - زن گرفتن مرد. 5 - زن و مردی که به عقد دائم در آمده باشند که مرد «محصن » و به زن «محصنه » گویند.