کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محکمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
محکمه
فرهنگ فارسی معین
(مَ کَ مِ) [ ع . ] (اِ.) دادگاه ، جای دادرسی . ج . محاکم .
-
جستوجو در متن
-
محاکم
فرهنگ فارسی معین
(مَ کِ) [ ع . ] (اِ.) جِ محکمه ؛ دادگاه ها.
-
مستأنف
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ نِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آغاز کننده ، از سر گیرنده . 2 - کسی که در محکمه ای مغلوب شده مرافعة خود را در محکمه ای بالاتر از سر گیرد، استیناف دهنده .
-
دادگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل دادرسی . 2 - اداره ای دادگستری که به دادخواست ها رسیدگی می شود، محکمه ، عدالتخانه .
-
محکمات
فرهنگ فارسی معین
(مُ کَ) [ ع . ] (اِمف .) آیاتی که معنی آن صریح بود و نیازمند به تأویل نباشد. جِ محکمه (محکم ).
-
کاپیتولاسیون
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] (اِ.) حقی که به اتباع بیگانه در مملکتی دهند مبنی بر این که اگر در آن کشور جرمی مرتکب شدند در محاکم خود آن کشور محاکمه نشوند بلکه در محکمه های مربوط به دولت خود محاکمه شوند.
-
آیات
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ آیه . 1 - نشانه ها، علامت ها. 2 - آیه های قرآن . ؛ ~متشابه آیاتی از قرآن که مقصود از آن ها کاملاً روشن نیست و قابل تأویل است . ؛ ~محکمه آیاتی از قرآن که مقصود آن ها روشن است و قابل تأویل نیست . ؛ نمازِ ~نمازی که هنگام خسوف و کس...