کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بوش
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) قطعة استوانه ای تو خالی که میله یا محوری در آن می چرخد.
-
چرخ فلک
فرهنگ فارسی معین
( ~ ~.) [ فا - ع . ] (اِمر.) نوعی اسباب تفریحی کودکان که عبارت از دستگاه گردنده ای است که بر آن صندلی هایی ساخته شده که در آن می نشینند و در هوا دور محوری می چرخند.
-
چرخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - هر وسیله مدور که حرکت دورانی داشته باشد و حول محور خود بچرخد مانند چرخ دوچرخه یا چرخ اتومبیل . 2 - هر دستگاهی که با گردش دور محوری کار کند مثل چرخ دولاب ، چرخ عصاری . ؛~ خیاطی دستگاه مخصوص دوخت پارچه و همانند آن . ؛~ گوشت دستگاه مخ...