کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محور
فرهنگ فارسی معین
(مِ وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تیر چرخ که چرخ دور آن می گردد. 2 - خط فرضی که یک سر آن در قطب شمال و سر دیگرش در قطب جنوب است و زمین حرکت وضعی خود را دور آن انجام می دهد.
-
جستوجو در متن
-
آسه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) 1 - آس ، آسیا. 2 - محور، سنگ آسیا.
-
آرمیچر
فرهنگ فارسی معین
(چِ) [ انگ . ] ( اِ.) محور سیم پیچ شده ای که در داخل استوانة استارت و یا دینام قرار دارد.
-
بست
فرهنگ فارسی معین
(بُ) ( اِ.) 1 - گلزار. 2 - جایی که میوه های خوشبو در آن روید. 3 - محور سنگ آسیا. 4 - گندم بریان .
-
هذلولی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.)یکی از منحنی های مقاطع مخروطی است که سطح آن موازی با محور اصلی سطح مخروطی است .
-
میل لنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِمر.) میله ای است در موتور اتومبیل که ب ه روی دو محور حرکت می کند. دستة پیستون ها روی میل لنگ سوار است ، خاصیت این ابزار آن است که حرکت پیستون ها رادر حالت های مختلف تنظیم می کند.
-
آونگ
فرهنگ فارسی معین
(وَ) ( اِ.) 1 - ریسمانی که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را به آن می بندند و از سقف می آویزند تا فاسد نشود. 2 - هر چیز آویخته ، معلق . 3 - جسم سنگینی که گرد محور ثابتی حرکت کند، مانند پاندول ساعت .
-
بصل النخاع
فرهنگ فارسی معین
(بَ صَ لُ نْ نُ) [ ع . ] (اِمر.) قسمتی از محور مغزی نخاعی که نخاع شوکی را در قسمت بالا ختم می کند. این قسمت کمی قطرش بیشتر از سایر قسمت های نخاع شوکی است ، پیاز مغز، پیاز تیرة مغز.
-
قطب
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ملاک و مدار چیزی . 2 - بزرگ و مهتر قوم . 3 - هر یک از طرفین محور کرة زمین که آن ها را قطب شمال و قطب جنوب می گویند. 4 - جزء رسانای یک دستگاه که جریان برق از آن خارج یا به آن وارد می شود.
-
به لیمو
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ فا - سنس . ] (اِ.) 1 - درختچه ای از تیرة شاه پسندیان که برگ های آن طعم تند و کمی تلخ دارد و گل های کوچکش به صورت سنبله های متعدد در انتهای محور ساقه می روید. 2 - شربتی که از جوشاندن میوة به و اضافه کردن آب لیمو تهیه می شود.
-
پارامتر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود. 2 - متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است . 3 - در قطع های مخروطی ،...
-
چرخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - هر وسیله مدور که حرکت دورانی داشته باشد و حول محور خود بچرخد مانند چرخ دوچرخه یا چرخ اتومبیل . 2 - هر دستگاهی که با گردش دور محوری کار کند مثل چرخ دولاب ، چرخ عصاری . ؛~ خیاطی دستگاه مخصوص دوخت پارچه و همانند آن . ؛~ گوشت دستگاه مخ...