کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محموله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محموله
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . محمولة ] (اِمف .) مؤنث محمول ؛ کالایی که در یک بسته ، مجموعه یا نوبت از جایی به جایی حمل می شود.
-
جستوجو در متن
-
پارتی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - دسته ، گروه . 2 - قسمت ، بخش . 3 - حامی ، طرفدار. 4 - جشن ، مهمانی . 5 - محموله ، بار.
-
فلزیاب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِ.) دستگاه ردیاب و آشکار کنندة وجود فلز در زیر خاک یا داخل یک محموله .
-
پست
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِ.) 1 - کار رساندن نامه ها و بسته ها از جایی به جای دیگر. 2 - سازمانی که عهده دار این کار است . 3 - محل خدمت . 4 - شغل و مقام اداری . 5 - وظیفة معین هر بازیکن در بازی های گروهی ، نقش (فره ). ؛~ الکترونیک ایمیل . ؛ ~ اکسپرس نوعی خد...