کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محل عبور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی محل
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) بی ارزش ، بی اعتبار.
-
کم محل
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ حَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - بی اعتبار. 2 - کم توجه ، کم لطف .
-
محل نهادن
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ. نَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) اهمیت دادن ، اعتنا کردن .
-
جستوجو در متن
-
مجری
فرهنگ فارسی معین
(مَ را) [ ع . ] (اِ.) محل جریان و عبور. ج . مجاری .
-
مسیل
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جای سیل گیر، محل عبور سیل ، بستر سیل .
-
مخیط
فرهنگ فارسی معین
(مِ یَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سوزن . 2 - محل عبور، گذرگاه .
-
معبر
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل عبور، گذرگاه . 2 - پُل و هر آنچه که با آن بتوان از رود عبور کرد. 3 - کِشتی . ج . معابر.
-
مسیر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) رفتن ، روان شدن . 2 - (اِ.) محل عبور، جای رفت و آمد.
-
کوچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) کوی ، محل عبور و مرور. ؛ خود رابه ~ی علی چپ زدن کنایه از: خود را به نادانی و نشنیدن و بیراهه زدن .
-
مین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) مادة منفجره بسته بندی شده که آن را در محل عبور دشمن پنهان می کنند ؛ ~ ضد تانک مینی که تانک را از تحرک بیندازد یا باعث انهدام آن شود. ؛ ~ ضد نفر مینی برای وارد کردن تلفات و ضایعات به افراد پیادة دشمن و ناتوان کردن آنان . ؛ ~ مشقی نو...