کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محل سکونت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی محل
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) بی ارزش ، بی اعتبار.
-
کم محل
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ حَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - بی اعتبار. 2 - کم توجه ، کم لطف .
-
محل نهادن
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ. نَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) اهمیت دادن ، اعتنا کردن .
-
جستوجو در متن
-
پارس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نام قوم ایرانی و محل سکونت ایشان در جنوب ایران .
-
گودنشین
فرهنگ فارسی معین
(گُ. نِ) (ص .)دارای محل سکونت در یک گود. کنایه از: آدم های مفلس و بی خانه .