کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محرمات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محرمات
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ رَّ) [ ع . ] (اِ مف .) 1 - چیزهای حرام . 2 - زنان حرم . 3 - در فارسی جامة راه راه الوان . ج . محرمه (محرم ).
-
جستوجو در متن
-
اباحتی
فرهنگ فارسی معین
(اِ حَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) اباحی ؛ ملحدی که همه چیز را مباح شمارد و انجام محرمات را جایز می داند.
-
عفت
فرهنگ فارسی معین
(عِ فّ) [ ع . ] (اِمص .) احتراز از محرمات خصوصاً از شهوات . پاکدامنی ، پرهیزگاری ، پارسایی .
-
اباحت
فرهنگ فارسی معین
(اِ حَ) [ ع . اباحة ] (مص م .) 1 - حلال کردن ، روا دانستن . 2 - جایز. 3 - به تکلیف اعتقادی نداشتن و انجام محّرمات را جایز دانستن .
-
عزازیل
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ عبر - ع . ] (اِ.) طبق روایات ، یکی از سه فرشته (هاروت ، ماروت ، عزازیل ) که خدا آنان را به کرة زمین فرستاد تا مانند آدمیان زندگی کنند و از محرمات بپرهیزند والا تنبیه شوند. عزازیل پس از چندی چون دانست که از عهدة این امتحان برآمدن مشکل است اظهار...