کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محرض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محرض
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ رَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - آن که از عشق و اندوه گداخته باشد. 2 - مرد بر جای مانده که نتواند برخیزد. 3 - برانگیخته شده ، ورغلانیده . ج . محرضین .
-
محرض
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) تحریک کننده ، ورغلاننده ، مشوق . ج . محرضین .
-
واژههای همآوا
-
محرز
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ) [ ع . ] (اِمف .) گرفته شده ، به دست آورده شده .
-
محرز
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - احراز کننده ، گرد آورنده . 2 - پناهگاه دهنده ، در حرز کننده . 3 - استوار کننده . ج . محرزین .
-
جستوجو در متن
-
آغالنده
فرهنگ فارسی معین
(لَ دِ) (ص فا.) 1 - محرک ، محرض . 2 - مفتن ، فتنه انگیز.