کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محدودة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اوت
فرهنگ فارسی معین
(اُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - خارج از محدودة زمین بازی (ورزش ). 2 - (عا.) پرت ، خارج از حد افتاده .
-
کادر
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - شکلی هندسی یا زینتی که نوشته یا تصویری را برای مشخص یا متمایز شدن در داخل آن قرار می دهند. 2 - اشخاص آموزش دیده یا دارای تخصص لازم برای کار در یک سازمان معین ، پایوران (فره ). 3 - چهارچوب ، قالب ، محدوده .
-
لاین
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) محدودة باریکی به عرض سه تا چهار متر در سطح سواره رو که دو طرف آن با خط کشی ممتد یا مقطع مشخص می شود و خودرو باید در آن حرکت کند، خط عبور. (فره ).
-
عالم
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دنیا، هستی . 2 - موجودات . 3 - (عا.) نمادی برای بزرگی ، عظمت . 4 - حیطه ، محدوده ؛ عالم هنر، عالم مستی . 5 - حالت ، وضعیت . 6 - هر کدام از دو جهان فانی و باقی ، هر کدام از دنیا و آخرت . ؛ ~ و آدم کنایه از: همة مردم .