کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محترم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محترم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ) [ ع . ] (اِمف .) بزرگوار، مورد احترام .
-
جستوجو در متن
-
شکوهیدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) محترم شدن .
-
اجلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) بزرگ و محترم داشتن ، گرامی داشتن .
-
شایسته
فرهنگ فارسی معین
(یِ تِ) (ص .) 1 - سزاوار. 2 - محترم .
-
موقر
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ قَّ) [ ع . ] (اِمف .) باوقار، محترم .
-
بزرگوار
فرهنگ فارسی معین
(بُ زُ) (ص مر.) 1 - شریف ، محترم . 2 - باشکوه ، با جلال .
-
آتش پرست
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ رَ) (اِمر.) پرستندة آتش . کسی که آتش را پرستش کند. زرتشتیان را به دلیل آن که آتش را گرامی و محترم می دارند آتش پرست می گویند: آذرپرست و آذرکیش هم گفته شده .
-
باحیثیت
فرهنگ فارسی معین
(حِ یَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) باآبرو، محترم ، باشخصیت . مق بی حیثیت .
-
بیت الحرام
فرهنگ فارسی معین
(بِ تُ لْ حَ) [ ع . ] (اِمر.) خانة مقدس و محترم ، بقعة متبرک .
-
حرمت
فرهنگ فارسی معین
(حُ مَ) [ ع . حرمة ] (اِ.) 1 - آبرو، عزت . 2 - آن چه که محترم داشتن و نگه داشتن آن واجب باشد.
-
عالی جناب
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - آستانة بلند، آستان رفیع . 2 - عنوانی که هنگام خطاب افراد محترم به کار می رود.