کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محبس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محبس
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) زندان . ج . محابس .
-
جستوجو در متن
-
زندانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) کسی که در محبس باشد.
-
نواخانه
فرهنگ فارسی معین
(نَ نِ) (اِمر.) زندان ، محبس .
-
حبسگاه
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) زندان ، محبس ، ندامتگاه .
-
قیدخانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ یا نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) محبس ، زندان .
-
محابس
فرهنگ فارسی معین
(مَ بِ) [ ع . ] (اِ.) جِ محبس .