کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجزا
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ زّ) [ ع . ] (اِمف .) جدا شده ، تجزیه شده .
-
جستوجو در متن
-
آپارتمان
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ساختمان ، عمارت . 2 - ساختمان مجزا و مستقل .
-
غرفه
فرهنگ فارسی معین
(غُ فِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بالاخانه ، بام . 2 - اتاق یا قسمتی مجزا از یک سالن .
-
تریلی
فرهنگ فارسی معین
(تِ رِ) [ انگ . ] (اِ.) = تریلر: 1 - کامیونی با کفة بارگیر طویل و مجزا که به پشت آن بسته می شود جهت حمل بارهای حجیم و سنگین . 2 - وسیلة باربری چرخ داری که آن را به پشت ماشین یا تراکتور می بندند و می کشند.
-
قوقسی
فرهنگ فارسی معین
(قُ قُ) (اِ.) = ققسی : هر یک از برچه های میوة انار را گویند که به وسیلة پردة نازک سفید رنگ سلولزی احاطه شده و از برچة مجاور مجزا شده است و حاوی دانه های انار است ، یک تکه انار پوست کنده .