کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجد
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بزرگی ، بزرگواری . 2 - جلال ، سربلندی .
-
مجد
فرهنگ فارسی معین
(مُ جِ دّ) [ ع . ] (اِفا.) کوشش کننده ، کوشا.
-
جستوجو در متن
-
ذوالمجد
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) [ ع . ] (ص مر.) دارندة مجد و بزرگی .
-
مجادیح
فرهنگ فارسی معین
( م َ) [ ع . ] (اِ.) جِ مجد ح ؛ ستارگان مایل به غروب .
-
مجدد
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نوکننده ، تازه کننده . 2 - در هر قرن (صد سال ) فردی ظهور نماید و آیین اسلام را تازه کند که او را مجد نامند.