کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجازات کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ادب کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مجازات کردن .
-
سیاست راندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مجازات کردن ، تنبیه کردن .
-
تنبیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - آگاه کردن . 2 - مجازات کردن .
-
فرومالیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص م .) 1 - مالیدن . 2 - مغلوب کردن ، مجازات کردن . 3 - فشردن .
-
سیاست فرمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) مجازات کردن از جانب بزرگان .
-
تقاص
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) قصاص گرفتن از هم . 2 - تاوان گرفتن . 3 - معامله به مثل کردن . ؛ ~پس دادن مجازات شدن ، تاوان دادن .
-
چوب
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - ماده ای سخت که ریشه و ساقه و شاخة درخت را تشکیل می دهد و آن را برای ساختن اشیاء به کار می برند . 2 - تنة بریده شدة درخت . 3 - (عا.) واحد پول در معاملات بازار و بسته به بزرگ بودن و یا کوچک بودن معامله : 1000چوب یعنی 1000 تومان . ...