کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوجه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرا دادن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. دَ) (مص م .) 1 - بیان کردن . 2 - گردانیدن ، متوجه کردن .
-
زیرچشمی
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ق .) نگاه کردن به حالتی که دیگران متوجه نشوند.
-
فرا داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) (مص م .) 1 - بر سر دست گرفتن ، بلند کردن . 2 - به سویی متوجه کردن . 3 - نگه داشتن .
-
گردیدن
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - گشتن ، شدن ، چرخیدن . 2 - تغییر یافتن ، تحول یافتن . 3 - حرکت کردن ، راه پیمودن . 4 - متوجه بودن ، روی آوردن . 5 - مقابله کردن ، نبرد کردن .
-
حساب
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شماره کردن . 2 - (اِمص .) شماره ، اندازه . 3 - (اِ.) دانش ریاضی . 4 - تخمین ، برآورد. 5 - بدهی ، قرض . ؛~ ِ کار خود را کردن متوجه خطر یا دشواری کار شدن . ؛~ ِ کار دست کسی بودن هوشیار بودن .