کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متوالی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) پیاپی ، پشت سرهم .
-
جستوجو در متن
-
پی درپی
فرهنگ فارسی معین
(پِ دَ پِ) (ق مر.) پیاپی ، متوالی ، یکی پس از دیگری .
-
توبتو
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (ق مر.) 1 - متوالی ، پی درپی ، 2 - گوناگون ، متنوع .
-
متتابع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بِ) [ ع . ] (اِفا.) پی درپی شونده ، متوالی .
-
متواصل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ص ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به هم رسنده . 2 - پیوسته ، متوالی .
-
الگوریتم
فرهنگ فارسی معین
(اَ گُ) [ فر. ] (اِ.) فرایندهای متناهی برای حل نوعی از مسائل ، خصوصاً روشی که در آن به طور متوالی یک فرایند پایه برای حل مسئله تکرار شود.
-
فرکانس
فرهنگ فارسی معین
(فِ رِ نْ) [ فر. ] (اِ.) تکرار، تواتر، وفور، در اصطلاح فیزیک : حرکت و رفت و آمد متوالی ، بسامد.
-
قطرب
فرهنگ فارسی معین
(قُ رُ) [ ع . ] 1 - (اِ.) ناخوشی ای که با حرکات متوالی اندام ها و لرزش اعضا و فلج و عدم کنترل عضلات بدن همراه است . 2 - (ص .) مصروع .
-
رالی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . از فر. ] 1 - نوعی مسابقة اتومبیل - رانی با مساحت طولانی که در جاده ها و با قوانین مشخص از نظر سرعت و زمان و مسیر مسابقه برگزار می شود. 2 - در ورزش هایی مانند بدمینتون و تنیس رد و بدل کردن متوالی توپ بین حریفان تا کسب امتیاز.