کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متقاطع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متقاطع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ طِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) قطع کنندة یکدیگر. 2 - دو خط که به یکدیگر برسند و همدیگر را قطع کنند (هندسه ).
-
جستوجو در متن
-
ضربدر
فرهنگ فارسی معین
(ضَ دَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) نشانه ای به شکل دو خط مایل متقاطع (*) .
-
آلاکلنگ
فرهنگ فارسی معین
(کُ لَ) (اِمر.) دو چوب بر هم نهادة متقاطع که دو کس بر دو سر چوب بالایی نشینند و به نوبت به زیر و بالا شوند.
-
متنافر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دو خط که نه متوازی باشند و نه متقاطع . 2 - دور شونده از یکدیگر.
-
جدول
فرهنگ فارسی معین
(جَ وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نهر کوچک . 2 - جوی آب . 3 - لبة جوی آب .4 - مربعی شطرنجی که بر خانه های آن حرف یا عدد نویسند. ؛ ~ ضرب جدولی که در آن حاصل ضرب اعداد را می نویسند. ؛ ~ ِ کلمات متقاطع جدولی که برای سرگرمی طررح ریزی می شود و باید خانه های آن...