کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متصدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متصدی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ صَ دّ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که مباشر کار و شغلی است .
-
جستوجو در متن
-
اپراتور
فرهنگ فارسی معین
(اُ پِ تُ) [ فر. ] (اِ.) شخص متصدی کار کردن با دستگاهی خاص مانند تلفن ، کامپیوتر، چاپ و غیره ، کاروَر. (فره ).
-
دادبک
فرهنگ فارسی معین
(بگ ) (بَ) [ فا - تر. ] (اِمر.) = دادبیگ : متصدی عدلیه ، رئیس قضات ، امیر - داد، میرداد.
-
کتابدار
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع - فا. ] (اِ.) کسی که کارش طبقه بندی ، نگه داری و فهرست کردن کتاب - های کتابخانه است ، متصدی کتابخانه .
-
طشت دار
فرهنگ فارسی معین
(طَ) (ص فا.) = طشت دارنده : 1 - خادمی که جهت شستن دست ها آب می ریزد. 2 - نگهبان و متصدی طشت خانه .