کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متشکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متشکل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ شَ کِّ) [ ع . ] (اِفا.) ساخته شده ، صورت گرفته .
-
جستوجو در متن
-
ملفق
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ فَّ) [ ع . ] (اِمف .) متشکل ، مرکب .
-
پلاسما
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ انگ . ] (اِ.) بخش مایع خون یا لنف متشکل از آب ، پروتئین ها و مواد معدنی .
-
واکمن
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ انگ . ] (اِ.) نام تجاری دستگاهی کوچک و قابل حمل متشکل از یک پخش صوت و یک دو گوشی سبک ، پخش همراه . (فره ).
-
مدیریت
فرهنگ فارسی معین
(مُ یَّ) [ ع . ] 1 - (مص جع .) مدیر بودن ، مدیری . 2 - علم و هنر متشکل کردن ، همآهنگ کردن .
-
آنوریسم
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ یو. ] (اِ.) غدة متشکل از خون که غالباً به شریان مربوط است و محتویات آن ممکن است خون مایع یا خون منعقد باشد؛ آنوریسما و انوریسم نیز گویند.
-
سحابی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص .) 1 - منسوب به سحاب ؛ ابری . 2 - ابر مانندی متشکل از گازهای بسیار رقیق و کم دما که در اثر نور ستارگان مجاور خود قابل رؤیت می شوند.
-
کنگره
فرهنگ فارسی معین
(کُ گْ یا گِ رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مجلسی متشکل از نمایندگان چند دولت یا عده ای دانشمند برای بحث و گفتگو، همایش (فره ). 2 - مجلس قانون گذاری ایالات متحده امریکا.
-
مجلس
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل نشستن . 2 - محل اجتماع برای مشاوره و گفتگو. 3 - جلسه ، نشست . 4 - بار، دفعه . ؛~ شورا نهادی متشکل از نمایندگان مردم جهت قانون گذاری . ؛ ~ خبرگان نهادی متشکل از نمایندگان انتخابی جهت تعیین رهبر یا شورای رهبری . ؛ ~ ...
-
انجمن
فرهنگ فارسی معین
(اَ جُ مَ) [ په . ] (اِ.) 1 - مجمع ، مجلس . 2 - گروه افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم جمع شوند. ؛~ خیریه انجمنی از افراد نیکوکار برای کمک به افراد ناچیز و فقیر. ؛~اولیاء و مربیان انجمن متشکل از اولیاء دانش آموزان و مدرسه برای همکاری در جهت پیشرفت...
-
زیپ
فرهنگ فارسی معین
[ از انگ . ] (اِ.) وسیله ای است که برای به هم پیوستن دو لبة پارچه ، چرم ، مشماع ، جیر و... به لباس ، چمدان ، ساک و... می دوزند. این وسیله متشکل از دو نوار باریک از جنس پارچة محکم است که از یک قاعده به یکدیگر وصلند و در طول آن ها یک ردیف دندانة منظم ف...