کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متاثر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
متأثر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ءَ ثِّ) [ ع . ] (اِفا.) اندوهگین ، متألم .
-
واژههای همآوا
-
متأثر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ءَ ثِّ) [ ع . ] (اِفا.) اندوهگین ، متألم .
-
متعثر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عَ ثِّ) [ ع . ] (اِفا.) لغزنده ، لغزش یابنده .
-
متعسر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عَ سِّ) [ ع . ] (اِفا.) سخت ، دشوار.
-
جستوجو در متن
-
خاطر آزرده
فرهنگ فارسی معین
( ~. زُ دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) ملول ، متأثر.
-
زودرنج
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص مر.) آن که زود متأثر و رنجیده خاطر شود، نازک دل ، حساس .
-
مستأثر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ثِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - منتخب . 2 - مختص . 3 - متأثر، غمگین .
-
دادائیسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.)مکتبی است زاییدة اضطراب و هرج و مرج حاصل از خرابی و آدم کشی و بیداد جنگ جهانی اول . ~متأثر از سبک فوتوریسم که به سبک سورئالیسم منتهی شد.