کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبتلا به مرض صرع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مجذوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) آنکه مبتلی به مرض جذام است ؛ ج . مجذومین .
-
اعمش
فرهنگ فارسی معین
(اَ مَ) [ ع . ] (ص .) کسی که به سبب مرض ، آب از چشمش جاری شود.
-
لوش
فرهنگ فارسی معین
(ص .) آن که دهانش کج باشد، کسی که به مرض جذام مبتلی باشد.
-
برء
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به شدن ، نیک شدن ، شفا یافتن از مرض . 2 - (اِ مصِ.) بهی ، بهبود.
-
مقعد
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - بر جای مانده . 2 - آن که به سبب مرض (قعاد) نتواند بر پای خیزد، زمینگیر.
-
فلاشری
فرهنگ فارسی معین
(فِ ش ) [ فر. ] (اِ.) مرضی مهلک مخصوص کرم ابریشم که معمولاً در آخرین مرحلة زندگی این کرم پیدا می شود. بر اثر این مرض کرم های ابریشم دراز اندام و بی حرکت شده بوی عفنی می دهند و پس از مردن سیاه می شوند. به همین جهت این مرض را سیاه میر نیز می گویند.
-
سیفلیس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) بیماری واگیر که میکروب آن از طریق مقاربت و معاشرت با مبتلایان به سیفلیس سرایت می کند. این مرض به طور مادرزادی به افراد منتقل می شود، کوفت ، آبله فرنگی .
-
وا
فرهنگ فارسی معین
(عا.) = وای : 1 - کلمه ای که به هنگام شدت مرض و احساس درد و رنج گویند. 2 - در موقع تأسف خوردن استعمال شود. 3 - در مورد تعجب به کار رود (بیشتر در تداول خانم ها).
-
اعتلال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بیمار شدن . 2 - بهانه آوردن . 3 - (مص م .) کسی را به کاری مشغول داشتن . 4 - ( اِ.) بیماری ، مرض .
-
تریشین
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از کرم های طفیلی از خانوادة نماتودها که در انسان مرض تریشینوز را به وجود می آورد. این جانور کرم کوچک نخی شکل و باریکی است که حداکثر طولش در حدود 6 میلیمتر است .