کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایهگذاری کامینهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دست مایه
فرهنگ فارسی معین
( ~. یِ) (اِمر.) سرمایه .
-
مایه آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ دَ) (مص ل .) (کن .) بدگویی کردن ، سعایت کردن .
-
مایه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - ثروتمند، توانگر. 2 - گروهی از سپاهیان که در پس لشکر جای دارند. 3 - غلیظ ، مؤثر.
-
مایه کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) (عا.) فروش کالا به ق یمت خرید.
-
مایه کوبی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .)(مص ل .)تزریق مایه (واکسن ) به بدن به منظور پیشگیری یا معالجة ناخوشی ها، واکسیناسیون .
-
جستوجو در متن
-
شماره گذاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ) 1 - (اِمص .) تعیین کردن یا نوشتن شمارة چیزی . 2 - (اِمر.) دایره ای در ادارة راهنمایی و رانندگی که کارش تعیین شمارة وسیلة نقلیه هاست .
-
کنگره
فرهنگ فارسی معین
(کُ گْ یا گِ رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مجلسی متشکل از نمایندگان چند دولت یا عده ای دانشمند برای بحث و گفتگو، همایش (فره ). 2 - مجلس قانون گذاری ایالات متحده امریکا.