کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جوشاک
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) جوشیدن (مایعات )، جوشش .
-
پمپ
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ فر . ] (اِ.) دستگاهی برای جابه جا کردن مایعات ، تلمبه .
-
لرد
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِ.) دُرد، ته نشستِ مایعات .
-
انبیق
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ معر. ] (اِ.) ظرفی است برای تقطیر مایعات و گرفتن عصاره و عرق .
-
بطری
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ انگ . ] ( اِ.) ظرف استوانه ای شکل که دهانة آن باریک است و در آن مایعات ریزند.
-
تلمبه
فرهنگ فارسی معین
(تُ لُ بِ) [ تر. ] (اِ.) دستگاهی که به وسیلة آن مایعات و گازها را از منبعی بیرون کشند.
-
درد
فرهنگ فارسی معین
(دُ رْ دْ) (اِ.) رسوب و ته نشستِ مایعات ، به ویژه شراب .
-
شتک زدن
فرهنگ فارسی معین
(ش تَ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) سفت شدن ترشحات مایعات بر چیزی .
-
هکتولیتر
فرهنگ فارسی معین
(هِ تُ) [ فر. ] (اِمر.) واحدی برای سنجش مایعات : 100 لیتر.
-
قطره چکان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) وسیله ای برای ریختن مایعات به صورت قطره قطره .
-
فیلتر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) ابزاری برای تصفیة آب و مایعات دیگر، صافی ، پالایه (فره ).
-
لیوان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ظرف اغلب استوانه ای معمولاً بزرگتر از استکان یا فنجان برای نوشیدن مایعات .
-
آنژیوکت
فرهنگ فارسی معین
(یُ کَ) [ انگ . ] (اِ.) لولة لاستیکی باریکی که در مسیر رگ قرار می دهند و مایعات درمانی نظیر سرم را از طریق آن به بیمار می دهند.
-
اراقت
فرهنگ فارسی معین
(اِ قَ) [ ع . اراقة ] 1 - (مص م .) ریختن آب یا مایعات . 2 - (مص ل .)شاشیدن .
-
بخار
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) گازی که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا در اثر حرارت از مایعات یا جامدات برخیزد و به هوا رود.