کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماکیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماکیان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) مرغ خانگی .
-
جستوجو در متن
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کَ) مرغ خانگی ، ماکیان .
-
تخم مرغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ مُ) (اِمر.) بیضة مرغ ، تخم ماکیان .
-
دجاج
فرهنگ فارسی معین
(دُ یا دَ) [ ع . ] (اِ.) ماکیان ، مرغ خانگی .
-
کراخ
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِصت .) بانگ و فریاد ماکیان به هنگام تخم نهادن .
-
تخم
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ په . ] (اِ.) 1 - نطفه . 2 - بیضة ماکیان و غیر آن . 3 - اصل ، نسب ، نژاد. 4 - بذر گیاه . ؛~ ِ چیزی را ملخ خوردن کنایه از: نایاب بودن .
-
بوقلمون
فرهنگ فارسی معین
(قَ لَ) [ معر. ] ( اِ.) 1 - دیبای رومی رنگارنگ ، پارچه ای که نمایش چند رنگ بدهد. 2 - پرنده ای از راسته ماکیان با گردنی برهنه و گوشتی و پنجه های قوی .
-
خروس
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِ.) مرغ نر خانگی از راستة ماکیان . ؛ ~ بی محل (عا.) کنایه از: کسی که کارها را بی موقع و بی جا انجام دهد. ؛ ~ جنگی الف - خروسی که برای خروس بازی تربیت کنند. ب - آدم شرور و دعواطلب .
-
طاووس
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) = طاوس : مرغی است از نوع ماکیان که پرهای زیبا دارد به ویژه نر آن که دُم چتری بسیار زیبایی دارد. پاهای این مرغ زیبا نیست که بر اساس برخی از افسانه ها ابلیس به صورت ماری بر پای آن پیچید و وارد بهشت شد.