کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهیچۀ قلب 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
الکترو کاردیوگرافی
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ یُ گِ) [ فر. ] (اِ.) ثبت پتانسیل الکتریکی ناشی از فعالیت الکتریکی ماهیچة قلب روی نوار کاغذی متحرک به منظور مطالعة عمل ماهیچه قلب ، قلب نگاری . (فره ).
-
قلب
فرهنگ فارسی معین
(قَ لْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عضوی ماهیچه ای که در سمت چپ قفسة سینه جا دارد و کارش رساندن خون به تمام نقاط بدن است . 2 - خاطر، ضمیر. 3 - دانش ، علم . 4 - میان ، وسط ، درون ، داخل . 5 - مرکز. 6 - میانة لشکر.