کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماهوت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی پارچة ضخیم پُرزدار.
-
واژههای مشابه
-
ماهوت پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) آلتی بُرس مانند از موی اسب یا الیاف مصنوعی که با آن لباس یا کلاه را پاک می کنند.
-
جستوجو در متن
-
کاسر
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) یکی از انواع پست ماهوت چون شالکی .
-
چل تکه
فرهنگ فارسی معین
(چِ تِ کِّ) (ص مر.) پارچه ای که از کناره های ماهوت بریده دوزند.
-
خمل
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) ریشه ، پرز، خواب (مخمل ، ماهوت و مانند آن ).
-
شت
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ روس . ] (اِ.) 1 - ماهوت پاک کن . 2 - بُرُس ، برس نقاشی .
-
برس
فرهنگ فارسی معین
(بُ رُ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ابزاری برای مرتب کردن موی سر. 2 - ماهوت پاکن . 3 - مسواک . 4 - قلم موی درشت .
-
بیلیارد
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.)= بلیارد: نوعی بازی روی میزهای مخصوص پوشانده از ماهوت با چهار سوراخ در چهار گوش و دو سوراخ در حدوسط طولی دو طرف و تعدادی گوی در روی میز و چوب هایی در دست بازیکنان که می باید با دقت و مهارت توسط چوب گوی ها را در سوراخ اندازند.