کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مانی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) = مانیا: 1 - دیوانگی ، جنون . 2 - علاقة مفرط به چیزی یا عملی .
-
واژههای همآوا
-
معنی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مقصود، مراد. 2 - مفهوم ، کلام . 3 - حقیقت . 4 - مطلب ، موضوع . 5 - باطن .
-
جستوجو در متن
-
ارژنگ
فرهنگ فارسی معین
(اَ ژَ) (اِ.) نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده و به موجب آن مانی ادعای پیغمبری داشت .
-
مانوی
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص نسب .) پیرو دین مانی .
-
مانویه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یُِ) (اِ.) پیروان مانی نقاش .
-
زندیق
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - کافر، بی دین . 2 - به پیروان «مانی » گفته اند.
-
سماع
فرهنگ فارسی معین
(سَ مّ) [ ع . ] (ص .) 1 - آن که بسیار شنود (سخنان دیگران را). 2 - مطیع . 3 - جاسوس . 4 - یکی از مراتب دین مانی ؛ نغوشاک ، نغوشا؛ ج . سماعون .
-
نگارخانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ن ) (اِمر.) 1 - خانه ای که با نقش و نگار آراسته شده باشد. 2 - کتاب مانی نقاش . 3 - گالری ، جایی که در آن تابلوهای نقاشی را به نمایش می گذارند.