کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالش دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مالش دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) 1 - مالیدن . 2 - تنبیه کردن .
-
جستوجو در متن
-
دلک
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به دست مالیدن ، مالش دادن . 2 - (اِمص .) مالش .
-
تیار
فرهنگ فارسی معین
(تِ یّ) (اِ. ص .) 1 - مهیا ، ساخته . 2 - مالش دادن ، لوله ساختن تریاک .
-
مشت و مال دادن
فرهنگ فارسی معین
(مُ تُ دَ) (مص م .) 1 - با دست کسی یا چیزی را مالش دادن . 2 - مالیدن اندام کسی به مشت (در گرمابه ). 3 - (کن .) گوشمالی دادن ، تنبیه کردن . 4 - به مکر و حیله کسی را سر حال آوردن .
-
چرس
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) مادة مخدری است که از مالش دادن سرشاخه های گیاه شاهدانه با دست یا روی پارچه بدست می آید و آن را با توتون یا تنباکو می کشند.
-
آهن ربا
فرهنگ فارسی معین
( ~. رُ) (اِفا. اِمر.) 1 - هر جسمی که آهن ، فولاد، و نیکل را به طرف خود جذب کند. ؛ ~ی القایی جسمی که در اثر مجاورت با آهن ربا خاصیت آهن ربایی پیدا کند. ؛~ی الکتریکی (برقی ) میلة آهنی که سیم روپوش داری را چندین بار دور آن پیچیده باشند و همین که جری...