کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالدار مالدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بای
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (ص .) مالدار، ثروتمند، غنی .
-
کان یسار
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) توانگر، مالدار.
-
بطن
فرهنگ فارسی معین
(بَ طِ) (مص ل .) (ص .) 1 - مرد شکم پرست . 2 - مالدار. 3 - متکبر.
-
خواجه
فرهنگ فارسی معین
(خا جِ) (ص .) 1 - بزرگ ، سرور. 2 - مالدار، دولتمند. 3 - اخته ، مردی که خایه اش را کشیده باشند.
-
استغناء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بی نیازی خواستن . 2 - توانگر شدن ، مالدار شدن . 3 - (اِمص .) بی نیازی ، توانگری (مادی یا معنوی ). 4 - وابستگی نداشتن ، بی قید بودن . 5 - گذشتن ، صرفنظر کردن .
-
بندار
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.)1 - مالدار، مایه دار. 2 - کیسه دار، خانه دار. 3 - دوا فروش . 4 - ری شه دار. 5 - نام طبقه ای از طبقات عالی اجتماعی در قدیم که لباس مخصوص به خود را داشتن .