کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مادینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ماچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِ.) مادینة برخی از پستانداران مثل الاغ یا سگ .
-
لبوه
فرهنگ فارسی معین
(لَ وَ) [ ع . لبوة ، لبؤة ] (اِ.) شیر ماده ، مادینة اسد.
-
دختر
فرهنگ فارسی معین
(دُ تَ) [ په . ] (اِ.) 1 - فرزند مادینه ، بنت ، دخت . 2 - دوشیزه ، زن مرد ندیده .
-
نر و ماده
فرهنگ فارسی معین
(نَ رُ دِ) (اِمر.) 1 - نرینه و مادینه . 2 - نوعی دگمه که بخشی ازآن در بخش دیگر فرو می رود.