کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) زبان به چیزی مالیدن .
-
واژههای مشابه
-
استره لیسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص ل .) کنایه از: دلیری کردن ، جانبازی کردن .
-
لگام لیسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص ل .) (کن .) مطیع بودن ، فرمانبردار بودن .
-
جستوجو در متن
-
ورساخیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. دَ) (مص م .) لیسیدن .
-
لشتن
فرهنگ فارسی معین
(لِ تَ) (مص م .) لیسیدن ، لیس زدن .
-
لیس
فرهنگ فارسی معین
1 - (ری . اِمص .) لیسیدن : لفت و لیس . 2 - (ص فا.) در ترکیب به معنی لیسنده آید: کاسه لیس .
-
ترشیح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پروردن . 2 - اندک اندک شیر دادن مادر به بچه تا نیروی مکیدن بگیرد. 3 - لیسیدن ماده آهو چرک نوزاد خود را.