کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لگد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لگد
فرهنگ فارسی معین
(لَ گَ) (اِ.) 1 - ضربه ای که با پا زده شود. 2 - حرکت یا ضربة قهقرایی تفنگ یا توپ هنگام تیراندازی . ؛ ~ به بخت خود زدن به ضرر خود اقدام کردن .
-
واژههای مشابه
-
لگد انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) (مص ل .) 1 - جفتک انداختن . 2 - کنایه از: سرکشی کردن .
-
جستوجو در متن
-
پاسپار
فرهنگ فارسی معین
(س ِ) 1 - (اِمر.)لگد. 2 - (ص مف .)لگد - کوب .
-
لگدکوب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) 1 - (ص فا.) آن که لگد زند. 2 - (ص مف .) پایمال شده ، لگد خورده . 3 - (اِمص .) پایمال کردن ، کوفتن ، لگد و غیره .
-
لج
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) لگد، تیپا.
-
جفتک
فرهنگ فارسی معین
(جُ تَ) (اِ.) لگد حیوانات .
-
جاست
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جایی که انگور را در آن لگد زنند تا شیرة آن برآید.
-
آلیزیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) جفتک زدن ، لگد انداختن . آلیزدن هم گویند.
-
پاسار
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - لگد، تیپا. 2 - کلاف افقی چارچوب در و پنجره .
-
آلیز
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - جفتک ، جفته ، لگد. 2 - جَست و خیز. 3 - رم ، رمیدن .
-
اسکیزه
فرهنگ فارسی معین
(اِ زِ) (اِمص .) 1 - جست و خیز و لگد انداختن چارپایان . 2 - جست و خیز کردن .
-
پیخست
فرهنگ فارسی معین
(پَ خُ یا خَ)(ص مف .) = پی خوست . پی خسته : پایمال شده ، لگدمال شده ، لگد - مال .
-
جفته
فرهنگ فارسی معین
(جُ تَ یا تِ) (اِ.) 1 - لگد اسب و شتر و غیره ، جفتک . 2 - سرین ، کفل . 3 - گره ریسمان .