کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لک و پیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لک و پیس
فرهنگ فارسی معین
(لَ کُ) (اِمر.) (عا.) لکه هایی که در صورت و بدن انسان پیدا شود.
-
واژههای مشابه
-
حاجی لک لک
فرهنگ فارسی معین
(لَ لَ) (اِمر.) نک لک لک .
-
لک دیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دِ دَ) (مص ل .) دیدن لکه های خون غیر عادی در زنان که دلیل بیماری زنانه است .
-
لک زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دَ) (مص ل .) به سختی در آرزوی چیزی بودن .
-
لک شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) (عا.) رنگ نقطه ای از پارچه یا جامه به سببی به رنگ دیگر درآمدن ، لکه دار شدن .
-
لک گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ تَ) (مص م .) (کن .) متهم کردن ، رسوا کردن .
-
جستوجو در متن
-
بهک
فرهنگ فارسی معین
(بَ هَ) ( اِ.) لک و پیس ، کک و مک .
-
بهق
فرهنگ فارسی معین
(بَ هَ) [ معر. ] ( اِ.) خال ها و نقطه های سیاه و سفید روی بدن ، لک و پیس . کک و مک . بهک نیز گویند.