کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکه کوچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لکه کردن
فرهنگ فارسی معین
(لُ کَ یا کِ. کَ دَ) (مص م .) (عا.) جمع کردن ، توده کردن .
-
لکه دار شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) بی آبرو شدن .
-
جستوجو در متن
-
ناخنک
فرهنگ فارسی معین
(خُ نَ) (اِ.) 1 - ناخن کوچک . 2 - گوشة ناخن که در گوشت فرو رفته باشد. 3 - لکّه ای به شکل ناخن که در چشم بوجود می آید.
-
سفیدک
فرهنگ فارسی معین
(س دَ) (اِ.) 1 - نوعی بیماری قارچی که در آغاز لکه های کوچک سفیدی به طور پراکنده روی برگ به وجود می آید و تدریجاً تمام برگ و گاه سطح ساقة گیاه را می پوشاند. 2 - دانه های بسیار ریز سفیدی که بر روی چیزی ظاهر می شود.
-
شاه تره
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ یا رِ) [ معر. ] (اِ.) = شاهترج : گیاهی است از تیرة کوکناریان که علفی و یکساله است (برخی گونه ها نیز دو ساله اند.) ریشه اش سفید و ساقه بی کرک و برگ ها متناوب و دارای بریدگی های بسیار می باشد. گل هایش کوچک و سفید مایل به قرمز و دارای لکه های ارغ...