کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
له
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (ص .) کوبیده و نرم شده .
-
له
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) شراب ، بادة انگوری .
-
له
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (ق .) برای او، به نفع او.
-
له
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.) = آله . آلوه . اله : عقاب .
-
له له زدن
فرهنگ فارسی معین
(لَ لَ. زَ دَ) [ ازع . ] (عا.) 1 - بر اثر تشنگی مفرط زبان را پیاپی و به سرعت از دهان بیرون آوردن . 2 - بسیار تشنه بودن . 3 - زبان بیرون آوردن سگ و نفس زدن وی با صدا و سرعت براثر تشنگی یا گرما. 4 - ملتهب بودن از شدت گرما.
-
له شدن
فرهنگ فارسی معین
(لِ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - مضمحل گشتن . 2 - حسرت خوردن .
-
معظم له
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ ظَ مُ لَّ) [ ع . ] (ص مر.)مورد تعظیم ، بزرگ داشته .
-
له و لورده
فرهنگ فارسی معین
(لِ هُ لَ وَ دِ) (ص مر.) (عا.) سخت کوفته و خسته .
-
واژههای همآوا
-
له
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (ص .) کوبیده و نرم شده .
-
له
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) شراب ، بادة انگوری .
-
له
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (ق .) برای او، به نفع او.
-
له
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.) = آله . آلوه . اله : عقاب .
-
جستوجو در متن
-
لهیدن
فرهنگ فارسی معین
(لِ دَ) (مص ل .) له شدن ، له و په شدن .