کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوطی
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - جوانمرد، بخشنده . 2 - غلامباره .
-
واژههای مشابه
-
لوطی خور
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص مف .) مورد سوءاستفاده قرار گرفته .
-
لوطی گری
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (حامص .) جوانمردی .
-
جستوجو در متن
-
الواط
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) جِ لوطی ؛ هرزه ، گردنکش .
-
جاهل
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نادان . 2 - (عا.) لات ، لوطی .
-
داش مشدی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِمر.) (عا.) 1 - لوطی و پهلوان محله . 2 - آن که غرور جوانی دارد.
-
باباشمل
فرهنگ فارسی معین
(شَ مَ) (ص . اِ.) 1 - کنایه از: شخص درشت اندام و دارای رفتار خشن و بی ادبانه . 2 - لوطی ، جاهل .
-
مشتی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص . اِ.) (عا.) 1 - مشهدی ، لقب کسی که به زیارت مشهد رفته . 2 - لوطی ، جوانمرد.
-
پنتی
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (ص .) (عا.) 1 - آن که از شوخی و پلیدی احتراز نکند، کسی که نظافت نداند. 2 - بیکار، لش ، بی غیرت ، لاابالی ، (در اصطلاح م شتیان مقابل لوطی ).