کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
له و په شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معظم له
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ ظَ مُ لَّ) [ ع . ] (ص مر.)مورد تعظیم ، بزرگ داشته .
-
جستوجو در متن
-
لهیدن
فرهنگ فارسی معین
(لِ دَ) (مص ل .) له شدن ، له و په شدن .
-
شیفتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - دلباخته شدن ، عاشق شدن .2 - آشفته شدن . 3 - حیران شدن .
-
شکفتن
فرهنگ فارسی معین
(ش کُ تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - باز شدن غنچة گل و مانند آن . 2 - خندان شدن .
-
بردن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - پیروز شدن . 2 - تحمل کردن .
-
تافتن
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (مص ل .) 1 - برافروختن ، روشن شدن . 2 - گرم گردیدن .
-
خوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص ل .) خشک شدن ، خشکیدن .
-
گریختن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) [ په . ] (مص ل .) در رفتن ، به هزیمت شدن .
-
مردن
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَ) [ په . ] (مص ل .) فوت شدن ، از دنیا رفتن .
-
افروختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) [ په . ] 1 - (مص م .)روشن کردن . 2 - (مص ل .) روشن شدن . 3 - تند شدن آتش . 4 - خشمگین شدن .
-
خاستن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - برپا شدن ، بلند شدن . 2 - پدید آمدن . 3 - عاید شدن ، فایده داشتن .
-
سه
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ په . ] (اِ.) عددی بین دو و چهار، دو بعلاوة یک . ثلاث . ؛ ~ به سی دادن کنایه از: معاملة پر سود کردن . ؛ ~ شدن بد شدن ، خراب شدن .
-
گداختن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) [ په . ] 1 - (مص م .) آب کردن ، ذوب کردن . 2 - (مص ل .) آب شدن فلز و روغن و غیره به وسیلة حرارت ، ذوب شدن . 3 - لاغر کردن ، کاستن .
-
چرخ
فرهنگ فارسی معین
(چَ) [ په . ] (اِ.)1 - کنایه از: آسمان . 2 - نوعی کمان سخت . ؛~ کسی لنگ زدن (کن .) با مشکل و دشواری مواجه شدن .