کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لفظی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
الو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِ.) لفظی است که در شروع برقراری ارتباط تلفنی گفته می شود.
-
یاالله
فرهنگ فارسی معین
(اَ لْ لا) [ ع . ] (ندا.) 1 - لفظی است که مردان هنگام ورود به خانه گویند، تا اگر زن نامحرم در خانه هست روی خود را بپوشاند. 2 - لفظی است که هنگام ورود شخص محترمی به مجلسی گویند و آن علامت بزرگداشت و احترام اوست . 3 - کلمة ختم مجلس سوگواری .
-
نام
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - اسم ، لفظی که برای نامیدن کسی یا چیزی به کار می رود. 2 - شهرت ، آوازه (خوب ). مق ننگ . 3 - کلمه ، لفظ . 4 - صورت ظاهر. 5 - نشان ، اثر.
-
وند
فرهنگ فارسی معین
(وَ) لفظی است که خود معنی مستقل ندارد بلکه همیشه با کلمه ای دیگر ترکیب می شود تا معنی تازه بسازد. هرگاه پیش از کلمه واقع شود پیشوند و هرگاه در آخر کلمه بیآید پسوند نامیده می شود.
-
تجنیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - از جنس هم قرار دادن 2 - با چیزی مانند شدن . 3 - در ریاضی عدد صحیح را هم جنس عدد کسری کردن . 4 - در علم بدیع از صنایع لفظی است و در آن کوشش می شود الفاظی در کلام آورده شود که دارای صورت یکسان و معنای متفاوت باشند.
-
مقرعه
فرهنگ فارسی معین
(مِ رَ عِ) [ ع . مقرعة ] (اِ.) 1 - تازیانه ، کوبه . 2 - لفظی است عام برای کلیة آلات موسیقی ضربی رزمی مانند: کوس ، دمامه ، دهل و نقاره .
-
ابتدا
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع ابتداء. ] (مص ل .) (اِ.) 1 - شروع و اول هرکار و هرچیز، آغاز، نخست . اول ، مبداء. مق انتها. 2 - آغاز کردن ، شروع کردن . 3 - در علم نحو عاری کردن لفظ از عوامل لفظی برای اسناد. ؛~ به ساکن الف - آوردن کلمه ای که حرف اول آن ساکن باشد. ب - بی ...
-
زرشک
فرهنگ فارسی معین
(زِ رِ) (اِ.) 1 - درختچه ای است با برگ های دندانه دار و گل های خوشه ای زرد رنگ که میوة آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی است . ر یشه و برگ و میوة آن به مصارف دارویی و خوراکی می رسد. 2 - (عا.) لفظی حاکی از خشم و اعتراض مترادف «آی زکی ».
-
فراماسونری
فرهنگ فارسی معین
(فِ سُ نِ) [ انگ . ] (اِ.) شبکه های وسیعی از جمعیت اخوت پنهانی در سراسر جهان که خود را معتقد به قدرتی ماورای طبیعی ، کتابی آسمانی ، اطاعت از قانون کشور، برادری جهانی ، آزادی و بردباری فکری می دانند ولی به خاطر مشهور بودن به توطئه ، جاسوسی و زد و بند ...