کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعابلایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لعاب
فرهنگ فارسی معین
(لَ عّ) [ ع . ] (ص .) بازیگر، بازیکن .
-
لعاب
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آب دهن ، هر آبی که اندکی غلیظ و چسبنده باشد. 2 - روکش مخصوصی که روی سفال و کاشی و مانند آن می کشند.
-
لایه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) طبقه ، طبقة زمین .
-
لعاب دار
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - دارای لعاب . 2 - لعابی .
-
لفت و لعاب
فرهنگ فارسی معین
(لِ تُ لُ) (اِمر.) (عا.) زرق و برق .
-
جستوجو در متن
-
کپسول
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ فر. ] (اِ.) 1 - غشا یا پوشش یا ساختار دیگری که بافت یا اندامی را دربر - می گیرد. 2 - پوشش لعاب مانندی معمولاً از جنس پلی ساکارید که لایه ای محافظ به دور برخی باکتری ها می سازد، پوشینه . (فره ). 3 - دارویی که دارای پوشش ژلاتینی شبیه به کپسول اس...