کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لذیذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لذیذ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (ص .) گوارا، خوشمزه . ج . لذائذ.
-
جستوجو در متن
-
لوت و پوت
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِمر.) انواع طعام های لذیذ.
-
لذایذ
فرهنگ فارسی معین
(لَ یِ) [ ع . لذائذ ] (اِ.) جِ لذیذ.
-
گوارا
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ په . ] (ص فا.) لذیذ، خوش مزه ، مناسب برای گوارش .
-
غباد
فرهنگ فارسی معین
(غُ) (اِ.) = قباد: گونه ای ماهی بی فلس با گوشتی لذیذ که در خلیج فارس فراوان است .
-
قزل آلا
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ تر - فا. ] (اِمر.) از انواع ماهی فلس دار از تیرة آزادماهیان دارای گوشت لذیذ که در آب شیرین زندگی می کند.
-
مأکول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) خورده شده . 2 - (ص .) قابل خوردن . 3 - خوشمزه ، لذیذ.
-
عدسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] ( ص نسب .) منسوب به عدس ؛ نوعی خوراکی که در آن عدس را با دسته ای از سبزی های معطر پخته سپس کوبیده و له می کنند و اگر پورة گوشت یا روغن در آن افزایند خوراکی لذیذ گردد.
-
آناناس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) درخت کوچکی که در آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی می روید. برگ هایش دراز و گل هایش خوشه ای است ، میوه اش درشت و لذیذ است . از آن کمپوت ، مربا و ترشی هم درست می کنند، عین الناس ، قشطه .