کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لخت
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .)1 - (عا.)شل ، بی حال . 2 - تنبل و بیکاره . 3 - صفتی برای مو که نرم و افشان باشد. 4 - بسته ، منعقد.
-
لخت
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (ص .) برهنه ، عریان .
-
لخت
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) جزو، نوع ، قسم .
-
لخت
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) گرز، عمود.
-
واژههای مشابه
-
لخت لخت
فرهنگ فارسی معین
( ~ . لَ) (ق مر.) قطعه قطعه ، پاره پاره .
-
یک لخت
فرهنگ فارسی معین
( ~. لَ) (ص مر.) 1 - یکپارچه ، یکدست . 2 - آن که همیشه بر یک وضع و حالت باشد و تغییر نکند.
-
لخت دوز
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (ص فا.) پینه دوز، پاره دوز
-
جستوجو در متن
-
پارچه پارچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ. چِ) (ص مر.) پاره پاره ، لخت لخت .
-
لت لت
فرهنگ فارسی معین
(لَ. لَ) (ص مر.) لخت لخت ، پاره پاره .
-
لشک لشک
فرهنگ فارسی معین
(لَ. لَ)(ص مر.)پاره پاره ، لخت - لخت .
-
لغ
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (ص .) لخت ، برهنه .
-
عریان
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (ص .) لخت ، برهنه .
-
عاری
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) 1 - برهنه ، لخت . 2 - فاقد.